فلسفه آیات متشابه(آخرین قسمت)

پدیدآورمحمدهادی معرفت

نشریهپاسدار اسلام

شماره نشریه165

تاریخ انتشار1388/02/31

منبع مقاله

share 1394 بازدید
فلسفه آیات متشابه(آخرین قسمت)

آیة الله محمد هادی معرفت
اشاره

در شماره قبل مطرح شد، ممکن است کسی سؤال کند: چرا تمامی آیات قرآن مجید از محکمات نیستند؟ اگر همه آیات روشن و صریح بودند، کمتر باعث گمراهی می‏گردید و هدف شارع را، که هدایت مردم است، بهتر برآورده می‏ساخت؟
پاسخ ابن رشد، امام فخر رازی، و نویسنده را در این باره ملاحظه فرمودید، و اینک دیدگاههای دانشمندان دیگر را نیز از نظر می‏گذرانیم:

× دیدگاه استاد علامه طباطبایی‏قدس سره

استاد علامه طباطبایی‏قدس سره [در پاسخ این سؤال] می‏فرمایند: علت وقوع تشابه در قرآن مجید به این خاطر است که قرآن برای طرح معارف عالی و بلند خویش، می‏بایست‏بیان خود را تا حد الفاظ و قالبهای عادی آن عصر پایین آورد . این الفاظ برای معانی محسوس یا نزدیک به آنها وضع شده بود، از همین رو، تفهیم معانی بلند قرآنی نارسا و نامتجانس بود .
در نتیجه در آیات، خفای معنا و تشابه به وجود آمد . بله! تنها کسانی که از بصیرت و آگاهی ممتازی برخوردار بودند و فهم و درک فوق العاده‏ای داشتند از این امر برکنار بودند .
به معنای این آیه شریفه توجه کنید: «انزل من السماء ماء فسالت اودیة بقدرها، فاحتمل السیل زبدا رابیا . . . کذلک یضرب الله الحق و الباطل، فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض، کذلک یضرب الله الامثال; از آسمان آبی فرو فرستاد پس رودخانه‏هایی به اندازه خود روان گردید و آب روان کفها را بر بالای خود به حرکت درآورد . . . خدا بدین گونه برای حق و باطل مثال می‏زند . اما کفها [باطل] پس رها می‏گردد و از بین می‏رود و اما آنچه مردم را سود می‏بخشد [حق] در زمین باقی می‏ماند و خداوند [برای هدایت مردم] این چنین مثالهایی می‏زند . (1)
قرآن شریف نیز چنین است و هر یک از انسانها به اندازه قابلیت و توانایی فکری خویش از آن بهره می‏گیرد به همین خاطر برخی از آیات متشابه، با دقت فراوان و تعمیق نظر، معانی روشنی را به خود می‏گیرند و از حالت تشابه خارج می‏شوند و به این معنا تمامی آیات قرآن مجید برای همیشه زمانها جزو محکماتند . (2)

× دیدگاه شیخ محمد عبده

شیخ محمد عبده در این باره می‏گوید: پیامبران الهی به سوی تمامی مردم - چه پست و چه شریف، چه آگاه و هوشیار و چه نادان و اندک فهم - مبعوث شده‏اند و برخی از حقایق دینی وجود دارد که ممکن نیست آنها را با عبارتی بیان کنیم که همه کس آنها را دریابند . زیرا در قرآن بعضی معانی بلند و حکمتهای دقیق هست که دانشمندان آن را درک می‏کنند، هرچند در قالب مجاز و کنایه بیان شده باشد . به عامه مردم نیز فرمان داده شده آنچه را که توانایی درک و فهم آن را ندارند به خداوند واگذارند و تنها به محکمات قرآن تکیه کنند . در نتیجه همه مردم به اندازه استعداد و توانایی درک خود، از قرآن توشه می‏گیرند . (3)

× تاثیر مذاهب کلامی

در این جا عامل دیگری نیز وجود دارد که در ایجاد تشابه در بسیاری از آیات قرآن کریم مؤثر بوده است، زیرا پیش از به وجود آمدن این عامل، آیات مزبور جزو آیات متشابه نبودند و آن عبارت است از ظهور مذهبها و مسلکهای کلامی جدل‏گرا . در آغاز اسلام و در خلال قرن اول هجری که به آرامی و سلامت گذشت، از آن جا که اعراب آن زمان با فهم ابتدایی و برداشت‏ساده خویش ظواهر آیات قرآن را به راحتی می‏فهمیدند آن را کلامی ساده، شیرین، تازه و زیبا می‏یافتند . اما پس از آن که - در آغاز قرن دوم هجری - بحثهای پیچیده جدلی بین صاحبان مذهبهای کلامی پای گرفت توجیه فکر و اندیشه به کمک آیات قرآن و تشبث‏به ظواهر آن و حتی تحریف معانی برخی از آیه‏ها رواج یافت . و از آن زمان به بعد این آیات را هاله‏ای از پوشیدگی و ابهام مصنوعی در بر گرفت و هر گروهی برای درست نشان دادن مسلک و مذهب خود، آن گونه که صلاح می‏دید آیه‏های قرآنی را تاویل و تفسیر می‏نمود .
تردیدی نیست که قرآن مجید همان گونه که امیرالمؤمنین‏علیه السلام فرموده ذو وجوه است و برای معانی گوناگونی ظرفیت دارد، زیرا کتاب خدا - همانطور که گفتیم - در بیشتر تعابیر زیبای خود از مجاز، استعاره و تشبیه بهره گرفته است در نتیجه اکثر آیات آن برای حمل بر معانی مختلف انعطاف لازم را دارند . به خاطر همین امیرالمؤمنین‏علیه السلام از بحث و احتجاج با قرآن در برابر اهل بدعت و خوارج نهی فرموده است، زیرا کسانی که از دین خارج شده‏اند بدون هیچ گونه تامل و انصافی آیات را به مذاق خود تاویل و تفسیر می‏نمایند . لذا حضرت (ع) هنگامی که «ابن عباس‏» را برای بحث و هدایت‏خوارج به سوی آنان گسیل داشت فرمود: برای اثبات حقانیت‏خود به آیات قرآن استناد مکن چون آیات کتاب خدا ذو وجوه است و بر معانی گوناگونی حمل می‏شود و هر چه تو از قرآن دلیل بیاوری، آنها نیز بدون دلیل نخواهند ماند . بنابراین بهتر است در برابر آنان به سنت قطعیه رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم استناد نمایی، تا آنها در مقابل استدلال تو گریز گاهی نداشته باشند و ناچار تسلیم شوند . (4)
حال به این آیه شریفه توجه فرمایید: «وجوه یومئذ ناضرة × الی ربها ناظرة; چهره‏هایی در آن روز درخشانند و به سوی پروردگار خود می‏نگرند .» (5)
چه بسا اعراب صدر اسلام هرگز به ذهنشان خطور نمی‏کرد که منظور آیه شریفه این است که مؤمنان روز قیامت‏با چشم سر پروردگار را می‏بینند . زمخشری - صاحب تفسیر کشاف - برای اثبات این حرف مثالی می‏آورد، وی می‏گوید: روزی در شهر مکه هنگام نیمروز که مردم از فرط گرما به خانه‏های خود پناه برده بودند، شنیدم که زن سائلی می‏گفت: «ای مردم! چشمان من به سوی خدا و شما می‏نگرد!» (6) هیچ کس از آنان که صدای وی را می‏شنیدند به ذهن خود راه نمی‏دادند که منظور این است که واقعا خدا را با چشمان خود می‏بیند، بلکه می‏دانستند که قصد وی انقطاع الی الله و امید به فضل و رحمت‏حق تعالی است . در آیه شریفه: «الی ربها ناظرة‏» نیز همان توقع و امید فضل و رحمت‏خداوند مراد است . نه معنای دیگر - این نکته را با توجه به معنای حصری که در آیه است می‏توان فهمید .
اما در مورد همین آیه، اشاعره و پیروان آنها از کسانی که قائل بودند که خداوند دارای جسم است‏با جمود بر ظاهر آیه می‏کوشیدند اثبات کنند که مقصود آیه این است که در قیامت‏خداوند با چشم سر دیده می‏شود . (7)
آیه دیگری را مثال می‏زنیم: «ثم استوی علی العرش یدبر الامر; سپس بر عرش استیلا یافت و امور عالم را تدبیر می‏فرمود .» (8)
وقتی اعراب این آیه را می‏شنیدند، می‏فهمیدند که تنها خداوند است که ملکوت آسمانها و زمین را در اختیار و استیلای خود دارد و کارهای عالم وجود، با تدبیر او انجام می‏پذیرد . همان گونه که از اشعار زیر نیز همین معنای استیلا را می‏فهمیدند:
ثم استوی بشر علی العراق
من غیر سیف و دم مهراق
سپس انسانی بدون شمشیر و خونریزی بر سرزمین عراق استیلا یافت .
فلما علونا واستوینا علیهم
ترکناهم صرعی لنسرو کاسر
پس هنگامی که ما پیروز شدیم و بر آنها استیلا یافتیم، کشته‏های ایشان را برای عقابها و کرکسها واگذاشتیم .
پس معنای کلمه «استوی‏» همان استیلا و استقلال است لکن اشاعره و کسانی که قائل به تشبیه و تجسیم خداوندند، آیه «ثم استوی علی العرش . . .» را بدین گونه تفسیر نمودند که پروردگار بر عرش استقرار یافته و روی آن، چهار زانو نشسته است و جای وی در آسمانهای زبرین عالم است و گاهی نیز به آسمان دنیا فرود می‏آید تا از احوال و کارهای مخلوقات خود مطلع گردد و دعای آنان را اجابت فرماید و آنها را مورد مغفرت و آمرزش خود قرار دهد، چون در حالی که خداوند چهار زانو بر روی کرسی خود در بالای آسمانها نشسته است نمی‏تواند به خوبی از احوال بندگان خود آگاهی یابد! (9)
به خاطر همین پندارها بود که وقتی این آیه نازل شد: «وقالت الیهود یدالله مغلولة غلت ایدیهم و لعنوا بما قالوا، بل یداه مبسوطتان ینفق کیف یشاء; یهود گفتند دست‏خدا بسته است دستهایشان بسته باد! و بدین علت مورد لعن و نفرین قرار گرفتند . بلکه دستان خداوند گشاده است و هرگونه می‏خواهد انفاق می‏کند .» (10)
و نیز آیه شریفه: «ولاتجعل یدک مغلولة الی عنقک و لاتبسطها کل البسط; دستت را به گردنت مبند [امساک به خرج مده] و آن را به تمامی نیز مگشای [در بخشش زیاد روی نکن] .» (11)
در معنای آیه «و لا تجعل یدک مغلولة الی عنقک . . .» اشکالی پیش نیامده است‏بر خلاف آیه اول که جزو آیات متشابه است‏با این که ما گمان نمی‏کنیم که اعراب معاصر نزول قرآن از این آیه فهمیده باشند که خدای تعالی دارای جوارح و اعضاست . و آیه شریفه هرگز وجود جوارح و اعضا را، آن چنان که صاحبان عقاید باطل پنداشته‏اند، برای پروردگار ثابت نمی‏کند، بلکه معنای آیه این است که دست قدرت خداوند گشاده است و به راحتی و به هر گونه که بخواهد در امور عالم تصرف می‏نماید و ناتوانی در وی راه ندارد . اما اشاعره و پیروان آنها در فهم معنای آیه دچار گمراهی و انحراف شدند و آیه را به این گونه تفسیر نمودند که: خداوند دارای اعضاست و قائل شدند که پروردگار دارای دست، پا، چشم، و چهره است، که این انحراف در نتیجه جمود و توقف بر ظاهر آیات قرآن مجید رخ داد . (12)

پاورقیها:

1) رعد (13) آیه‏17 .
2) تفسیر المیزان، ج‏3، ص‏58 - 62، با تلخیص و تصرف .
3) تفسیر المنار، ج‏3، ص‏170 . آنچه ذکر شد وجه سومی است که عبده به همین منظور بیان نموده است .
4) نهج البلاغه، ج‏2، ص‏136، بخش نامه‏ها و وصیتها، شماره‏70 .
5) قیامة (75) آیه‏های 22 - 23 .
6) الکشاف، ذیل آیه‏22 سوره مبارکه قیامة و اساس البلاغه ماده «نظر» .
7) ابی الحسن الاشعری، الابانة، ص‏11، طبع حیدرآباد الدکن .
8) یونس (10) آیه‏3 .
9) الابانة، ص‏35 به بعد و رسالة الرد علی الجهمیة، الدارمی، ص‏13 به بعد .
10) مائده (5) آیه‏70 .
11) اسراء (17) آیه‏32 .
12) الابانة، ص‏39 به بعد و غیر آن از کتابهای اهل تسنن که کم نیستند .

مقالات مشابه

تفاوت تعبیر در آیات مشابه قرآن بر پایۀ تخطی از اصول همکاری گرایس

نام نشریهآموزه‌های قرآنی

نام نویسندهمحمدرضا ستوده‌نیا, مهدی مطیع, مهدی حبیب‌اللهی

چيستى محكم و متشابه از نگاه علّامه طباطبائى

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهمحمد فاکر میبدی

علوم قرآن در روايات رضوي

نام نشریهبینات

نام نویسندهسهیلا پیروزفر

نقش بافت درون ‌زبانی در توجیه آیات مشابه

نام نشریهقرآن و حدیث

نام نویسندهمحمدرضا ستوده‌نیا, مهدی حبیب‌اللهی

نقد مقاله «متشابه» از دائرة المعارف قرآن لیدن

نام نشریهقرآن‌پژوهی خاورشناسان

نام نویسندهعیسی متقی‌زاده, فاطمه قندالی

نقد مقاله «متشابه» از دائرة المعارف قرآن لیدن

نام نشریهقرآن‌پژوهی خاورشناسان

نام نویسندهعیسی متقی‌زاده, فاطمه قندالی